؟

؟

تحقیق درباره شهر تهران96|تحقیق درباره ی جاهای دیدنی تهران|بزرگترین شهرستان استان تهران





بزرگ‌ترین شهر و پایتخت ایران، مرکز استان تهران و شهرستان تهران است. جمعیّت شهر تهران طبق سرشماری سال (۱۳۹۵) بالغ بر ۸٬۶۹۳٬۷۰۶ نفر و مساحت ۷۳۰ کیلومتر مربّع است؛[۹] بیست و پنجمین شهر پرجمعیّت و بیست و هفتمین شهر بزرگ جهان به‌شمار می‌آید.[۲][۱۰][۱۱]

در جنوب دامنهٔ رشته‌کوه البرز در ۱۱۲ کیلومتری جنوب دریای خزر واقع شده‌است. این شهر دارای یک شبکهٔ متراکم بزرگ‌راهی و ۷ خط فعال مترو[۱۲] و چهار خط در حال ساخت است که در بهار سال ۱۳۹۰، ۱۲۹ میلیون مسافر را جابه‌جا کرده‌اند.[۱۳]

پیشینه شکوفائی تهران به سال ۱۷۸۸م هنگامی که آقامحمدخان قاجار آن را به پایتختی برگزید، بر می‌گردد. سپس در روزگار رضاشاه پهلوی با شتاب بیشتری گسترش یافت و مردم بسیاری از استان‌ها پیرامونش را جذب نمود.[۱۴] از دهه ۱۹۶۰م، مرکز جذب مهاجران زیادی از سراسر ایران بوده‌است.[۱۵]

ساکنان اصلی تهران، گروه‌ها فارسی‌زبان بودند، اکنون مردم از اقوام مختلفی در این شهر زندگی می‌کنند. در تهران مردم به زبان فارسی با هم گفتگو می‌کنند. بیشتر مردم در این شهر، زبان فارسی با لهجه تهرانی دارند. دیگر گروه‌ها ساکن تهران عبارتند از کرد ،آذربایجانی، گیلک، مازندرانی، ارمنی، عرب، لر.[۷] تراکم جمعیت در تهران بین ده‌هزار و هفتصد تا بیش از یازده هزار فرد در هر کیلومتر مربع برآورد می‌شود که بنابر آمار بیستمین شهر پرتراکم جهان است.[۱۶][۱۷] شهر تهران در شمال ایران، در کوهپایه‌ها جنوبی رشته‌کوه البرز در حد فاصل طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۲ دقیقهٔ شرقی تا ۵۱ درجه و ۳۶ دقیقهٔ شرقی، به طول تقریبی ۵۰ کیلومتر و عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۳۴ دقیقهٔ شمالی تا ۳۵ درجه و ۵۰ دقیقهٔ شمالی به عرض تقریبی ۳۰ کیلومتر گسترده شده‌است. ارتفاع شهر در بلندترین نقاط شمال به حدود ۲۰۰۰ متر و در جنوبی‌ترین نقاط به ۱۰۵۰ متر از سطح دریا می‌رسد. تهران از شمال به نواحی کوهستانی، و از جنوب به نواحی کویری منتهی شده، در نتیجه در جنوب و شمال دارای آب و هوایی متفاوت است. نواحی شمالی آب و هوای سرد و خشک و نواحی جنوبی آب و هوای گرم و خشک دارند.[۱۸]

ساختار اداری ایران در تهران متمرکز شده‌است.[۱۹] تهران به ۲۲ منطقه، ۱۳۴ ناحیه (شامل ری و تجریش) و ۳۷۰ محلّه تقسیم شده‌است.[۲۰] نماد شهر تهران برج آزادی است. برج میلاد نیز نماد دیگر آن به حساب می‌آید.[۲۱][۲۲] تهران میزبان نزدیک به نیمی از فعّالیّت‌های صنعتی ایران است، کارخانجاتی در زمینهٔ تجهیزات خودرو، برق و الکترونیک، منسوجات، شکر، سیمان و مواد شیمیایی در این شهر واقع شده‌اند، تهران همچنین بازار بزرگ فرش و محصولات مبلمان در سراسر ایران است. در جنوب حومهٔ تهران یک پالایشگاه نفت به نام پالایشگاه نفت تهران وجود دارد. در تهران و حومه، اماکن تاریخی مذهبی نظیر مساجد، کلیساها، کنیسه‌ها، و آتشکده‌های زرتشتیان قرار گرفته‌است.[۷] در فهرست گران‌ترین پایتخت‌های دنیا در سال ۲۰۰۸ میلادی، تهران در پلّهٔ آخر قرار داشت. تهران همچنین در فهرست گران‌ترین شهرهای دنیا و بر مبنای شاخص هزینه‌های زندگی، در پلّهٔ یکی مانده به آخر جای دارد.[۲۳][۲۴][۲۵][۲۶] همچنین هزینه متوسط خانوار در تهران دو برابر دیگر استان‌های ایران است.[۲۷] تهران از جهت تولید ناخالص داخلی رتبهٔ پنجاه و ششم و با لحاظ کردن جمعیّت منطقه شهری، رتبهٔ بیست و نهم را در بین شهرهای دنیا دارد.[۲۶] مردم تهران ۳۳٪ از مالیات کشور را پرداخت می‌کنند.[۲۸]




انشا درباره فصل زمستان96|انشا توصیف یک روز برفی



زمستان فصلی است که وقتی از خواب بیدار می شویم هنوز همه جا تاریک است . فصلی است که دوست داریم بخوابیم . زمستان یعنی شاید فردا سوخته باشم، شاید هم قرار است یک عمر بسوزم …یعنی زهرا سرما خورده، یعنی زینب لباس پشمی ندارد، فاطمه امسال هم چکمه نمی خرد. یعنی سیروان می خواهد دکتر شود و همه سرما خورده ها را درمان کند. مریم هر روز کتک می خورد . یعنی معلم عزیزمان یک سال پیرتر شد.

 

زمستان یعنی بابا جانمان با هزار امید شال گردنش را به دور گردن من انداخت تا گرمم شود . یعنی مامان عزیزمان صبحانه دو قاشق عسل به ما داد تا داغ شویم . یعنی وقتی از در بیرون می رویم باز هم همه جا تاریک است . یعنی شهر در امن و امان است و ما قرار است روزی بزرگ شویم . وزیر شویم، وکیل شویم‌، لباس پشمی بپوشیم، یاد شین آباد هم نیافتیم.

 

زمستان یعنی وقتی به معلم عزیزمان سلام می کنیم صدایمان بلرزد، معلم عزیزمان حالمان را بپرسد، ما بگوییم خوبیم . پاهایمان سردشان است، خواهر فاطمه دارد عروس می شود، مریم دفتر مشقش را جا گذاشته و دعا می کند معلممان نفهمد، بخاری خاموش است، هنوز مدرسه، گاز کشی نشده و کدخدا روز به روز چاقتر می شود. تخته هنوز گچی است، معلم آسم می گیرد، لاغر می شود، دستهایش پینه می بندد، زهرا دیگر اجازه ادامه تحصیل ندارد، بابا جان شال گردنش را دیگر نمی خواهد، پدر مریم زن دوم گرفته،، پدر زینب زندان است، سیروان می خواهد دکتر شود ….آه سیروان، سیروان 

 

زمستان یعنی بخاری روشن شد. گرم شد، داغ شد و گر گرفت …. زمستان یعنی آتش، یعنی جیغ، فریاد، فداکاری معلم برای خارج کردن بخاری از اتاق، یعنی دود، شال گردن، سیروان، زهرا، فاطمه، آتش، شین آباد ….






انشا در مورد قار قار کلاغ96|انشا درباره ی کلاغ پایه هفتم





 در زمان های گذشته  تا به کنون مردم عقیده داشتند و دارند  که کلاغ به دلیل رنگ سیاه  بدون نشانه نحسی و اتفاق شوم است .به خصوص زمانی که در حال بیان حرفی یا اتفاقی باشید  و همان لحظه صدای قار قار کلاغ بیایید می گویند که باید در انجام این کار تعلیل صورت بگیرد چرا که کلاغ نشانه شوم بد است و عاقبت خوبی ندارد  بعد از صدای کلاغ آن کار  انجام شود یا خیلی  از مردم وقتی صدای کلاغی را بشنوند سعی می کنند که کلاغ را با سنگ یا تیر کمان  یا تفنگ بادی  بزنن یا به اصلاح دیگر بکشند .

اما از نظر شخصی من اگر در این  که کلاغ با صدایش قبل از کاری نشانه می دهد که باید در کاری که می خواید انجام دهید بیشتر فکر کنیم و با دقت بیشتر آن را انجام دهیم بسیار هم خوب است . زیرا  که مثل اژیری برای ان فرد می ماند که قار قار  خود به آن فرد یاد آوری می شود که باید قبل از انجام هر کاری ایتدا با حواسی جمع و با دقت فراوان انجام شود

گاهی این کلاغ به اصلاح شوم می تواند با دقت  و یا پرهیز و پشیمانی آن فرد موجب خودشانسی  و خوشبختی آن فرد باشید